یادداشت | شرایط ماندگارى انقلاب اسلامى و راههاى توسعه و تکامل آن در آینده
مسیر چهل ساله انقلاب تا مرحله کنونى آکنده از حوادث و رویدادهاى تلخ و شیرین است، اما با همه این حساسیتها مسیری رو به جلو و سراسر پیشرفت دارد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در شهرکرد، انقلاب اسلامى ایران از آغاز شکلگیرى تاکنون مسیر پر فراز و نشیبى را طى کرده است؛ خود انقلاب اسلامى منشأ و مبدأ بسیارى از تحولات داخلى، منطقهاى و بینالمللى شد. مسیر چهل ساله انقلاب اسلامى تا مرحله کنونى آکنده از حوادث و رویدادهاى تلخ و شیرین است؛ اما با همه این حساسیتها و پیچیدگىها، مسیر انقلاب تا رسیدن به نقطه کنونى، مسیرى رو به جلو و آکنده از گامها و پیشرفتهاى اساسى بوده است.
- با این حال، یک سؤال مهم همچنان وجود دارد و آن اینکه انقلاب اسلامى با توجه به رسیدن به مرحله بلوغ ۴۰ سالگى، از این مرحله به بعد و با آغاز دهه پنجم خود چه وضعیتى را پیش روى خود خواهد دید؟ مسیر حرکت انقلاب اسلامى در دهه پنجم خود با چه سناریوهایى قابل تحلیل است؟ توطئهها و رخدادهایى که انقلاب اسلامى را در مرحله آینده تهدید مىکند کدام است؟
- براساس مطالعات انجام شده پیرامون انقلاب اسلامى و فرضیات پیش رو، چند گزینه را مىتوان درباره سناریوهاى ممکن آینده انقلاب اسلامى مطرحکرد: ۱- عادى شدن و استحاله، ۲- مهار و کنترل - تداوم، توسعه و تکامل.
- انقلاب اسلامى توانسته است با طرد برخى شاخصههاى گفتمانهاى متداول عصر خود و جذب برخى از آنها، گفتمان نوینى را بر پایه مفاهیم اصیل خود بنا نماید. حفظ این گفتمان و مفاهیم اصیل نیازمند سه راهکار است:
۱- حفظ ماهیت انقلاب ۲- بازخوانى و تبیین انقلاب اسلامى ۳- بازتعریف انقلاب در مقتضیات زمانى
- بر مبناى بیانات رهبر معظم انقلاب مىتوان موفقیت در حفظ رویکرد انقلابى را به سه بخش مجزى تقسیم نمود:
۱- حفظ رویکرد انقلابى در کارگزاران انقلاب اسلامى ۲- حفظ رویکرد انقلابى در ساختار انقلاب اسلامى ۳- موفقیت در ایجاد کارنامه پیشرفت درون زا و بومى
- با این حال، یک سؤال مهم همچنان وجود دارد و آن اینکه انقلاب اسلامى با توجه به رسیدن به مرحله بلوغ ۴۰ سالگى، از این مرحله به بعد و با آغاز دهه پنجم خود چه وضعیتى را پیش روى خود خواهد دید؟ مسیر حرکت انقلاب اسلامى در دهه پنجم خود با چه سناریوهایى قابل تحلیل است؟ توطئهها و رخدادهایى که انقلاب اسلامى را در مرحله آینده تهدید مىکند کدام است؟
- براساس مطالعات انجام شده پیرامون انقلاب اسلامى و فرضیات پیش رو، چند گزینه را مىتوان درباره سناریوهاى ممکن آینده انقلاب اسلامى مطرحکرد: ۱- عادى شدن و استحاله، ۲- مهار و کنترل - تداوم، توسعه و تکامل.
- انقلاب اسلامى توانسته است با طرد برخى شاخصههاى گفتمانهاى متداول عصر خود و جذب برخى از آنها، گفتمان نوینى را بر پایه مفاهیم اصیل خود بنا نماید. حفظ این گفتمان و مفاهیم اصیل نیازمند سه راهکار است:
۱- حفظ ماهیت انقلاب ۲- بازخوانى و تبیین انقلاب اسلامى ۳- بازتعریف انقلاب در مقتضیات زمانى
- بر مبناى بیانات رهبر معظم انقلاب مىتوان موفقیت در حفظ رویکرد انقلابى را به سه بخش مجزى تقسیم نمود:
۱- حفظ رویکرد انقلابى در کارگزاران انقلاب اسلامى ۲- حفظ رویکرد انقلابى در ساختار انقلاب اسلامى ۳- موفقیت در ایجاد کارنامه پیشرفت درون زا و بومى
۱- سناریوهاى عادى شدن و استحاله انقلاب اسلامى
عادى شدن و استحاله، رایجترین آیندهاى است که براى انقلابها پیشبینى شده است. این فرآیند شامل از بین رفتن شور انقلابى و عادى شدن و روزمرگى و در نهایت، استحاله و برگشت انقلاب از اهداف و ارزشهاى خود است. برخى مانند کرین برینتون، ماکس وبر و... معتقدند که همه انقلابها، در ابتدا شورآفرین و دگرگونکننده هستند؛ اما پس از اینکه وضعیت زندگى عادى شد و شور انقلابى فروکش کرد، به روزمرگى افتاده، بلکه به مرور به وضعیت قبل از انقلاب بر مى گردند. از سوى دیگر، معمولاً انقلابها در زمان وقوع و در زمانى که شور انقلابى حکمفرماست، داراى اهداف، شعارها و ارزشهاى آرمانى و بلندى هستند، اما پس از استقرار و تثبیت، هم حاکمان و هم مردم نسبت به آن اهداف و ارزشها سست و گاه دچار تردید مىشوند. این نظریه پردازان بر این عقیده هستند که انقلابیون پس از استقرار و خروج از وضعیت انقلابى، با واقعیتهاى زندگى مواجه مىشوند و به نوعى عقلانىتر و واقعىتر فکر مىکنند. در این صورت، آرمانهاى خود را دور از دسترس مىبینند و اگر نسبت به آنها تشکیک نکنند، حداقل به تعدیل آنهاپردازند. سناریوهایى که پیرامون استحاله و عادى شدن نگاشته شده است را مىتوان در سه قالب دسته بندى نمود: دیدگاههاى استحاله جبرگرایانه، دیدگاههاى عادى سازى و دیدگاههاى توطئه محور.
۲- سناریوهاى مهار و کنترل انقلاب اسلامى
گروهى از سناریوپردازان با تاریخى و سیاسى دانستن شکلگیرى انقلاب، معتقدند که سه فرض براى انقلاب متصور است:
الف- عدهاى معتقدند با توجه به به تاریخمند بودن انقلاب اسلامى و گذشت ۴۰ سال از آن، موضوعیت انقلاب و شعارهاى انقلابى به پایان رسیده و انقلاب به صورت خودکار به سمت فروپاشى و اضمحلال حرکت خواهد کرد.
ب- گروهى دیگر آنتى تز انقلاب اسلامى را در درون آن و شکست انقلاب را بواسطه تلاش برخى نیروهاى درون انقلاب - البته بهصورت نرم و از طریق مجارى قانونى - مىدانند.
ج- گروه سوم معتقدند که با توجه به تقابل گفتمانى و هویتى بین غرب و انقلاب اسلامى، غرب تلاش خواهد نمود که انقلاب اسلامى را ساقط نماید.
با توجه به نگاه این گروه، مىتوان سه نگاه را پیرامون آینده انقلاب اسلامى مفروض دانست: بن بست گفتمانى انقلاب اسلامى، اضمحلال به دست نیروهاى داخلى و اضمحلال به دست نیروهاى خارجى.
۳- سناریوهاى تداوم، توسعه و تکامل انقلاب اسلامى
اما با توجه به نگاه ماندگارى انقلاب اسلامى در این یادداشت صرفا به عناوین و سر فصلهاى دو دسته قبل بسنده نکرده و به تشریح و بسط سناریوهاى تداوم، توسعه و تکامل انقلاب اسلامى مىپردازیم چراکه سناریوهاى تداوم، توسعه و تکامل انقلاب اسلامى بر این محوریت استوار است که انقلاب اسلامى مانند هر تمدن یا جنبشى توانایى ماندگارى و بسط خود را دارد؛ البته برخى این ماندگارى را بهصورت قطعى و مطلق مىدانند و برخى دیگر معتقدند که این تداوم مبتنى بر برخى شروط است. بر این اساس، در این قسمت به دو نظریه مذکور اشاره نموده و در آخر به شرایط ماندگارى انقلاب اسلامى و راههاى توسعه و تکامل آن در آینده خواهیم پرداخت.
۱- ۳- دیدگاه تداوم مطلق (بى قید و شرط) انقلاب اسلامى
این دیدگاه که به تداوم بلا شرط انقلاب اسلامى معتقد است، بیشتر تحلیل خود را بر ظرفیتى از انقلاب اسلامى مستقر مى سازد که از مسیر غیریت سازى آن با تفکر مدرن به دست مىآورد. از نظر آنان، بخشى از هویت انقلاب اسلامى در تقابل با مدرنیته شکل مىگیرد و تا زمانى که غرب، حامل بحرانهاى متعددى در خود است، این انقلاب به حیات خود ادامه مىدهد. با افول غرب، انقلاب اسلامى به تدریج، هویت جدید خود را جایگزین هویت بر باد رفته غرب مى کند و بدین گونه بر تداوم خود صحه مىنهد. در واقع، غرب با افول خود بر بقاى انقلاب اسلامى مىافزاید و بدین گونه با هژمونیک شدن تفکر انقلاب اسلامى به حاشیه مىرود. (ر. ک به: شهریار زرشناس، غرب زدگى شبه مدرن و انقلاب اسلامى، فصلنامه زمانه، پاییز ۱۳۸۸، شماره ۵ و ۶.)
نقدهایى که بر نظریه مذکور وارد است را مىتوان در سه نکته مطرح نمود:
الف- تحلیل مذکور بیشتر از آنکه مبتنى بر دادهها و فرضیات علمى و منطقى استوار باشد بر یک خوش بینى مفرط استوار گشته است که نقض یا پذیرش آن با سختىهایى مواجه است.
ب- نقد دوم آن است که این روایت، به انقلاب اسلامى هویتى ثانوى مىبخشد که تداوم آن، به تحولات نانوشته غرب وابسته مىشود. درست است که اکنون، غرب در بحران به سر مىبرد، اما این به معناى افول تمدن غرب نیست و احتمال دارد همچنان خود را برافراشته نگه دارد. اساسا غرب در نظر برخى از غرب شناسان، ماهیتى علیحده دارد که در برخورد با بحرانها، سریع به تکاپو مىافتد و بهتدریج، آنرا مدیریت مىکند. ازاینرو، وابسته کردن بقاى انقلاب اسلامى به تداوم بحران در غرب، خود نشانهاى بر ناپایدارى این تحلیل است.
ج- به انقلاب اسلامى ماهیتى ضد مدرن بخشیدن، امرى است که با رویکرد تمدن گرایانه انقلاب اسلامى سر ناسازگارى دارد. همانگونه که در سناریوهاى سابق هم اشاره شد انقلاب اسلامى، بیش از هر چیز با غرب گرایى مخالفت دارد و نه با مدرن شدن. شاید به زبانى ساده مىتوان گفت که انقلاب اسلامى با زیستن در مناسبات قدیم، مخالفت مىورزد و به روز آمد کردن معیشت آدمیان مىاندیشد. این بدین معناست که انقلاب اسلامى، میان دو مفهوم نو شدن و غربى شدن تمایز مىنهد و خواهان ستیز با غرب گرایى در تمام ابعاد زندگى انسان است؛ اما هم زمان بهدنبال نوشوندگى و تغییر وضعیت موجود است.
۲- ۳- دیدگاه تداوم مشروط انقلاب اسلامى (با تأکید بر بیانات رهبر انقلاب اسلامى)
برخى معتقدند براساس بیانات رهبر انقلاب در مراسم هفدمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره)، ایشان امکان استحاله انقلاب اسلامى را منتفى دانسته و معتقد به ماندگارى قطعى انقلاب اسلامى هستند؛ چراکه ایشان معتقدند که «در قوانین علوم اجتماعى درباره انقلابها، مىگویند انقلابها همچنانى که یک فرازى دارند، اوجى دارند، یک فرودى هم دارند. مثل سنگى که شما پرتاب مىکنید تا وقتى که قدرت بازوى شما پشت سر این سنگ است، بر خلاف جهت جاذبه زمین حرکت مىکند. اما وقتى اینقدرت از جاذبه زمین کمتر شد، این سنگ به سمت جاذبه طبیعى زمین بر مىگردد. آن قوانین مىگویند تا وقتى شور وانگیزه انقلابى در مردم هست، انقلابها به سمت جلو حرکت مىکند، اوج مىگیرند، بعد هم به تدریج این شور و هیجان و این عامل حرکت به پیش، کم مىشود و در مواردى تبدیل به ضد خود مىشود. انقلابها سقوط مىکنند و بر مىگردند پایین..... این انقلاب شکست خوردنى نیست. این انقلاب فرود آمدنى نیست. این انقلاب از سیر و حرکت خود باز نمىایستد؛ چون جامعه ما یک جامعه مؤمن و دینى است و دین و ایمان اسلامى در اعماق دل مردم، از همه قشرها، نفوذ دارد. مردم بهمعناى حقیقى کلمه به دین معتقدند.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در هفدمین سالگرد ارتحال امام خمینى (ره)، ۱۴/۰۳/۱۳۸۵.)
با توجه به آنچه گفته شد برخى سعى کردهاند استحاله در انقلاب اسلامى را غیرممکن بدانند (قاسم شبان نیا، همان، ص ۱۳۸)؛ اما با جستجویى در بیانات رهبر انقلاب شواهدى مبتنى بر نقض این استدلال وجود دارد؛ مثلا ایشان در عبرتگیرى از واقعه عاشورا مىفرمایند «اگر امروز من و شما جلو قضیه را نگیریم، ممکن است پنجاه سال دیگر، ده سال دیگر یا پنج سال دیگر، جامعه اسلامى ما کارش به جایى برسد که در زمان امام حسین (ع) رسیده بود. مگر اینکه چشمان تیزى تا اعماق را ببیند؛ نگهبان امینى راه را نشان دهد؛ مردم صاحب فکرى کار را هدایت کنند و ارادههاى محکمى پشتوانه این حرکت باشند. آن وقت، البته، خاکریزِ محکم و دژِ مستحکمى خواهد بود که کسى نخواهد توانست در آن نفوذ کند؛ و الاّ، اگر رها کردیم، باز همان وضعیت پیش مىآید. آنوقت، این خونها، همه هدر خواهد رفت.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در لشکر محمد رسول ا... ۲۰/۰۳/۱۳۷۵) براین اساس، مىتوان اینگونه نظر داد که از نظر ایشان امکان شکلگیرى ترمیدور، استحاله و یا عادى شدن انقلاب اسلامى امرى حتمى نیست بلکه امرى است که ممکن است تحقق پذیرد و عدم تحقق آن منوط به برخى اقدامات در درون نظام جمهورى اسلامى است که مىتوان آن را نظریه ماندگارى مقید انقلاب اسلامى دانست. اینکه شروط ماندگارى انقلاب اسلامى در چیست را مىتوان از بیانات ایشان یافت. نظریه مختار این نوشته بر این است که انقلاب اسلامى و نظام برآمده از انقلاب اسلامى براى ماندگارى خود نیازمند آن است که بتواند در سه حوزه ذیل خود را موفق نشان دهد:
۱- ۲- ۳- موفقیت در حوزه مفاهیم
انقلاب اسلامى توانسته است با طرد برخى شاخصههاى گفتمانهاى متداول عصر خود و جذب برخى از آنها، گفتمان نوینى را بر پایه مفاهیم اصیل خود بنا نماید. حفظ این گفتمان و مفاهیم اصیل نیازمند سه راهکار است:
۱- ۱- ۲- ۳- حفظ ماهیت انقلاب: ماهیت انقلاب اسلامى برآمده از اسلام و تشیع بوده است بنابراین لازمه اصلى در نگهداشت ماهیت انقلاب اسلامى حفظ ماهوى آن است. رهبر انقلاب اسلامى با استفاده از تعابیرى مانند «هویت حقیقى» و «روح و معناى انقلاب» نسبت به ماهیت اسلامى انقلاب معتقدند که ماندگارى انقلاب به ماندگارى این ماهیت است؛ چراکه «همیشه در دلِ ساخت حقوقى، یک ساخت حقیقى، یک هویت حقیقى و واقعى وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقى در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقى در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهرى و حقوقى هم باقى بماند، نه فایدهاى خواهد داشت، نه دوامى خواهد داشت؛ مثل دندانى که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم مىشکند. آن ساخت حقیقى و واقعى و درونى، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است. آن ساخت درونى چیست؟ همان آرمانهاى جمهورى اسلامى است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعى براى ایجاد برادرى و برابرى، اخلاق، ایستادگى در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقى و باطنى و درونى نظام جمهورى اسلامى است.» (بیانات رهبر معظم انقلاب دردیدار اساتید و دانشجویان علم و صنعت ۲۹/۰۴/۱۳۸۷)
۲- ۱- ۲- ۳- بازخوانى و تبیین انقلاب اسلامى: انقلاب اسلامى با توجه به عنادها و دشمنىهاى اطراف خودش همیشه در موقعیت تحریف و تحدید شعائر اصلى خود بوده است. بهترین راهکار جهت ماندگارى و مانایى انقلاب اسلامى و انتقال آن به نسلهاى پس از انقلاب بازخوانى و تبیین انقلاب اسلامى است. از این حیث است که رهبرى معتقدند که «تبیین، موضوع بسیار مهمّى است. انسانها تابع بینش و دید خودشان هستند. اگر کسى بتواند حقایق را در چشم مردم تحریف کند، یعنى در واقع عمل و بازو و اراده مردم را به سمت گمراهى کشانده است. این همان چیزى است که دشمن مىخواهد. امروز اگر کسانى علیه اسلام و مقدسات و مجاهدتهاى این ملت قلمفرسایى کنند و چیزى بنویسند؛ اگر کسانى علیه بهترین فرزندان این کشور - یعنى شهیدان ما و مجاهدان راه خدا - اظهارنظرى کنند و ریشى بجنبانند؛ اگر کسانى علیه بسیج و جهاد و شهادت حرفى بزنند و چیزى بنویسند؛ مىبینید مورد تشویق رادیوها و سیاستمداران و نویسندگان خارجى قرار مىگیرند. امروز همه افراد - چه کسانىکه بیاناتشان در حوزههاى وسیع کاربُرد دارد، چه کسانىکه در حوزههاى کوچکتر سخنانشان مؤثّر واقع مىشود؛ مثل مدرسه و کلاس و دانشگاه و محیطهاى کارگرى و ... - مسؤلند و اگر دیدند حقایق و محکمات اسلام و انقلاب مورد تحریف قرار مىگیرد، وظیفه دارند تبیین کنند؛ نباید سکوت کنند. امام به این نکته بسیار توجه مىکرد و این یکى از چیزهایى است که راز استحکام و ماندگارى و پایدارى نظام در آن مندرج است.» (بیانات در مراسم دوازدهمین سالگرد رحلت امام خمینى (رحمهالله)، ۱۴/۰۳/۱۳۸۰)
۳- ۱- ۲- ۳- بازتعریف انقلاب در مقتضیات زمانى: انقلاب در مسیر ۴۰ ساله خود با فراز و فرودهایى همراه گشته است؛ در شرایطها و زمانههاى متفاوت، انقلاب اسلامى و نیروهاى معتقد به انقلاب باید بتوانند خود را باز تعریف و مسیر خود را اصلاح کنند. البته ممکن است تلاش براى اصلاح گذشته به تحریف در اهداف و اصول منجر شود لذا در گام نخست باید مشخص شود که معنا و حوزه اصلاح در انقلاب چیست؟ بر همین اساس باید توجه داشت که «اصلاح معنایش این است که ما با حفظ اهداف والا و صراحت در بیان آنها در روشهاى خودمان تجدیدنظر کنیم و ببینیم چه کارى بایست انجام مىدادیم که ندادهایم، و چه کارى نباید انجام مىدادیم که دادهایم.» بر همین اساس رهبر معظم انقلاب معتقدند که «در اهداف و مبانى، ملاک ما باید «فاستقم کما امرت» باشد. به هیچوجه عدول از مبانى و عدول از ارزشها جایز نیست؛ اهداف، اهداف الهى است و هیچ تردید، شک یا ارتدادى از این اهداف جایز نیست»، اما «در روشها بایستى تکامل، اصلاح، تغییر و رفع خطا، جزو کارهاى دائمى و برنامههاى همیشگى ما باشد؛ ببینیم کدام روش ما، ولو به آن عادت کرده باشیم، غلط است، آن را عوض و اصلاح کنیم.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۳۱/۶/۱۳۸۳)
۲- ۲- ۳- موفقیت در حفظ رویکرد انقلابى
مفهوم و گفتمان انقلابى است که رویکرد انقلابى را ساخته و منجر به تغییر رفتار از تفکر طاغوتى به تفکر انقلابى شود. بدیهى است که تفکر انقلابى باید در دو حوزه کارگزاران نظام و ساختار نظام تسرى یافته تا انقلاب پایدار مانده و تکامل یابد. بر این اساس و بر مبناى بیانات رهبر انقلاب مىتوان موفقیت در حفظ رویکرد انقلابى را به سه بخش مجزى تقسیم نمود:
۱- ۲- ۲- ۳- حفظ رویکرد انقلابى در کارگزاران انقلاب اسلامى: رهبر انقلاب اسلامى معتقدند که «شرط دوام حیات جمهورى اسلامى وجود انگیزههاى انقلابى و وجود روحیه انقلابى است. اگر روحیه انقلابى نباشد، جمهورى اسلامى نخواهد بود؛ بله، یک حکومتى سرِ کار خواهد بود، امّا آن حکومت، دیگر جمهورى اسلامى نیست. این حرکت مردم، این خونهایى که دادند، این زحماتى که کشیدند براى احیاء اسلام، براى احیاء شریعت اسلامى، براى این بوده؛ اینها از بین خواهد رفت، لگدمال خواهد شد. بنابراین، انگیزه انقلابى براى حفظ جمهورى اسلامى حتماً لازم است.»، اما تعریف انقلابیگرى و حوزه رویکرد و رفتار انقلابى از پرسشهایى بوده است که از اول انقلاب وجود داشته است. وجود شور انقلابى سبب گردیده است که برخى تعمدا و عدهاى به صورت تسامحى انقلابیگرى را ب همعناى افراطیگرى و عدم پایبندى به تعقل و عقلانیت بدانند. رهبر انقلاب در مخالفت با تساوى دانستن انقلابیگرى و افراطىگرى مىفرمایند «انقلابیگرى بهمعناى افراطى بودن نیست. این دوگانههایى که سوغات بیگانهها و حرف دشمنان ایران است، نباید در ایران و در فرهنگ سیاسى ما جا باز کند؛ آنها تقسیم مىکنند مردم را به تندرو و میانهرو. بحث تندرو و کندرو نداریم. انقلابى را مىگویند تندرو، غیر انقلابى را مىگویند میانهرو! این یک دوگانه بیگانه است، آنها اینها را در رادیوهایشان، در تبلیغاتشان، در اظهاراتشان تکرار مىکنند، ما این را نباید تکرار بکنیم.» از نگاه رهبر انقلاب «رفتار انقلابى بهم عناى رفتار غیرمدبّرانه نیست، به معناى رفتار عاقلانه و مدبّرانه و مجاهدانه است.» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار نمایندگان و کارکنان مجلس شوراى اسلامى، ۳۰/۰۳/۱۳۹۷)
۲- ۲- ۲- ۳- حفظ رویکرد انقلابى در ساختار انقلاب اسلامى: رهبر انقلاب اسلامى معتقدند که انقلاب اسلامى با از دست دادن ماهیت اسلامى و انقلابى خود بهصورت خود کار فرو خواهد پاشید چراکه «نظام، بدون مشى انقلابى ارزشى ندارد؛ واقعاً ارزشى ندارد. نظام، اگر چنانچه مشى انقلابى نداشته باشد، به آن آرمانها نخواهد رسید، بهدنبال آن آرمانها نخواهد بود و با آن رژیمهاى گذشته کشور هم هیچ تفاوتى نخواهد داشت و ارزشى ندارد.» رهبرى با تبیین این امر که علت مخالفت نظام سلطه با انقلاب اسلامى محتوا و رویکرد انقلابى آن است معتقدند که «اینها از اسم جمهورى اسلامى خیلى باکى ندارند؛ حتّى از اینکه یک عمامه به سرى در رأس جمهورى اسلامى باشد هم باکى ندارند اگرچنانچه جمهورى اسلامى محتواى خود را از دست بدهد، اسلامى بودن را و انقلابى بودن را از دست بدهد، اینها با آن کنار مىآیند. آنچه با آن دشمنى دارند عبارت است از محتواى جمهورى اسلامى؛ جبهه دشمن اینجور است. همه تلاش آنها این است که حرکت جمهورى اسلامى را به سمت هدفهاى الهى و اسلامى، هدفهاى عزّت آفرین و قدرت آفرین از بین ببرند؛ دنبال این است که سلطه خود را بر این کشور دوباره تجدید کند.» (بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى و پدافند هوایى ارتش، ۱۹/۱۱/۱۳۹۴)
۳- ۲- ۳- موفقیت در ایجاد کارنامه پیشرفت درون زا و بومى
نظام اسلامى جهت موفقیت و ماندگارى خود علاوه بر حفظ ماهیت و رویکرد انقلاب نیازمند یک کارنامه منحصر به فرد و موفق است تا راه را براى بدیلها و آلترناتیوهاى رو در روى خود ببندد. رهبر انقلاب با شکلگیرى چنین کارنامه اى به دو امر معتقدند؛ بریدن از تقلید مطلق و کار جهادى. بر همین اساس ایشان مىفرمایند «راه حلّ واقعى این است که یک ملتْ خودش باشد؛ با مغزِ خودش فکر کند؛ با چشمِ خودش ببیند؛ با اراده خودش انتخاب کند؛ آنچه را هم انتخاب مىکند، چیزى باشد که برایش مفید است. ما باید با حفظ تمدّنمان، با دست و بازوى خود کار کنیم و فقط ترجمه، کارِ منحصر ما نباشد. بعضى افراد، حتّى فکر را هم ترجمه شده قبول مىکنند؛ حاضر نیستند آنرا با معیارها بسنجند؛ مىگویند، چون فلان روانشناس یا فلان جامعهشناس یا فلان اقتصاددان اینطور گفته و این فرمول را داده، دیگر بروبرگرد ندارد. اگر کسى برخلاف او حرف زد، مثل اینکه کفر گفته است! چهار صباح دیگر آنها از حرف خودشان بر مىگردند و حرف دیگرى مىزنند؛ باز این آقا همان حرف دوم آنها را بدون تحلیل قبول مىکند! براى یک کشور، این بدبختى است. راه حلّ واقعى این است که یک ملت با دست خود، کار کند؛ براى خود، کار کند؛ با فکر و مغزِ خود بیندیشد و اجتهاد کند و با ابتکار خود پیش برود؛ ضمن اینکه از همه تجارب هم استفاده کند.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع جوانان و فرهنگیان رشت، ۱۲/۰۲/۱۳۸۰)/۹۴۵۷/ز504/ب1
یادداشت از سجاد محمدی فارسانی
ارسال نظرات